سلام.وبلاگ خوبي داريد. حالا آخرش چي شدکه اين پروانه ي شما با خورشيد آشناشد وفهميد که زندگي مثل لوليدن کرمهاي ديگه فقط لوليدن دربند علم،فلسفه ،هنر.... نيست!!!1
قبول داريد که چيزديگه اي هم غير ازخودش دخيل بود؟!!! يا اين که نوشته تون فقط يه قصه وداستانه براي خوندن وازش رد شدن، مثل خيلي چيزاي ديگه؟!!!!!!!!!
اولين چيزي که به محض خواندن مطلبت به ذهنم رسيد اين بود:گويي همچو با د با دکيبه دست کودکي خام انديشدر با د رها ميشومکودک تقدير را ميگويم...
در ضمن با اجازه لينکت رو به وبم اضافه کردم
سلام.من اولين نظرو دادم.چه حالي ميده.