سبک جدیدی از زندگی

هوالرزاق            فصل نهم (قسمت ششم)

هوالعلیم       فصل نهم (قسمت پنجم)

ولادت با سعادت اسوه صبر و شکیبایی حضرت زینب (س)

و روز پرستار را خدمت آقا ولی العصر (عج)و تمام دوستان

و پرستاران گرامی تبریک وتهنیت عرض می نمایم.

هوالمقیم         فصل نهم (قسمت چهارم)

جسم مادی ما رودخانه ای از اتم و ذهن است و آنچه که این دو را پیوسته

نگاه می دارد جریان شعور است. شاید چنین به نظر آید که بدن کوانتوم مکانیکی

فقط درگیر موقعیت های زندگی و مرگ است ولی چنین نیست همانگونه که در

تمامی جسم خویش زندگی می کنیم در بدن کوانتوم مکانیکی هم به سبکی و بدون

تفکر حیات داریم.

آتش نشان چهل و چند ساله اهل بوستون با مراجعه به اورژانس بیمارستانی  در

حومه شهر ازدرد شدید و ناگهانی قفسه سینه شکایت داشت و بااطمینان می گفت

دچار بیماری قلبی است ولی هیچ یک از آزمایش ها و از جمله اکوکاردیوگرام ها

و آنژیوگرام های پیشرفته کوچکترین اختلالی را نشان نمی دادند. دو ماه بعد بیمار

را با برانکارد بعنوان قربانی یک حمله قلبی گسترده آوردند در طول ده دقیقه پس

از حمله قلبی نود در صد ازعضله قلبی را از بین برده بود فوت کرد ولی پیش از

فوت آن قدر توانایی داشت که با صدای نجوا مانند بگوید آیا حالا باور می کنید

بیماری قلبی دارم این یک واقعه کوانتومی در حوزه شعور است.

اندیشه و شعور موجب حمله قلبی شده ولی از چه راهی و چگونه در حالی که

بسیاری از افراد واهمه دارند که مبادا مبتلا به بیماری قلبی باشند ولی این احساس

ترس موجب مرگشان نمی شود و از آن طرف بسیاری از حملات قلبی در حالی

بوقوع می پیوندد که کوچکترین نشانه ای از پیش اخطار ذهنی در بین نبوده است.

آنچه ظاهرا شعور را از میدان واحد کوانتومی به عالم ماده می کشاند موجود

پیچیده D.N.A است که ذرات جدید شعور را به خرده های جدید ماده می پیوندد.

او در میان هر سلول می نشیند و کلیه رویدادهای صحنه بدن را اجرا می کند.

می تواند بخشی از خود را جدا سازد به چرخش در آورد و آن را بصورت نورو-

پیتیدها، هورمون ها، آنزیم ها وارد جریان خود بکند درهمان حال قسمت های

دیگری از خود را به صورت گیرنده هایی به دیواره سلول ملحق کند. مدت ها

پیش متخصصان بیولوژی مولکولی موفق شدند D.N.A را به اجزاء متشکله

کوچکتری تقسیم نمایند.

آن از چیز بخصوصی ساخته نشده است، رشته های مواد ژنیتکی آن را می توان

به تقسیمات فرعی مولکول های ساده تری چون قند، آمینه ها، و سپس به اتم های

کربن، هیدروژن و اکسیژن تقسیم کرد و پائین تر از آن از الکترون و پروتون و

پائین تردر سطح کوانتوم حوزه میدان واحد یعنی ماده و انرژی ما از چیزی هستی

می یابند که نه ماده و نه انرژی است.

از طرف دیگر D.N.A این مولکول با شعور در سرعت زمان سنجی شده ای

معادل سیصد و شصت و دو کیلومتر در ساعت یعنی در مدت کمتر از ثانیه علامت

ارسالی از مغز انسان را به پنجه پا می رساند.

                                                                ( ادامه دارد)

هوالطاهر    فصل نهم قسمت (سوم)

در پستهای قبلی خواندیم گوشه بسیار بسیار کوتاهی از قصه درد و درمان از

 درمانهای پزشکی و غیر آن.ذکرنام و بخشی خلاصه از مکانیزم آنها ، اما برای

 ارزیابی هر کدام چندین جلد کتاب قطور نیز کم است ولی آنچه ما در بخش بررسی

 و نقد مدنظر داریم فقط یک چیز است و آن هم اینکه تمامی این تکنیک ها گرچه برای

 ارائه یک مدل سالم جهت بشر صنعتی لازم است ولی به تنهایی کافی نیست حتی اگر

  تمام آنها را هم بر روی هم جمع کنیم باز هم گویی گوشه ای از کار لنگ است که

 دربخشهای آینده به آن می پردازیم.

 اینها همه نگرش تا قبل از سال 1987 م است که دو علم پزشکی و فیزیک کوانتم از

 یکدیگر جدا بودند. اما از زمانی که “ ژاک بن و نیست Dr. jacgues Benveniste”

 ایمنی شناس فرانسوی آزمایش هایش را مطرح کرد از لحاظ دیدگاهی غیر کوانتومی

 همه چیز را به هم ریخت. یک پادتن معمولی بنام “IGE”  در معرض گلبولهای سفید

 معینی در خون بنام “بازوفیل ها “ قرار دارد. فعل و انفعال داخلی این دو کاملا شناخته

 شده است.( پادتن IGE محکم به نقاط گیرنده مشخصی چنگ می زند و منتظر می ماند

 در انتظاریک مولکول متجاوز شناور در خون که می باید در مقابل آن به دفاع پرداخت

 در این مورد عنصر متجاوز یک میکروب نیست بلکه یک آنتی ژن است یک ماده که

 موجب حساسیت ( آلرژی) می شود.)

 بازوفیل یک ماده شیمیایی بنام “  هیستامین” را رها می سازد که موجب تورم،

 سرخی پوست، خارش و نفس تنگی می گردد که مشخص کننده حمله حساسیت است

 نکته مرموز در آلرژیها این است که آنتی ژنهای متجاوزی که وارد بدن می شوند به

 طورکلی مواد بی ضرری هستند ( غبار، گرده، پشم، ...) با این همه، سیستم ایمنی بدن

 همچون بدترین و کشنده ترین دشمنان با آنان رفتار می کند. “ دکتر ونیست”  مقداری از

 سرم خون انسانی آکنده از گلبول سفید و (IgE) را با یک محلول تهیه شده از خون بز

 که یقین داشت باعث رها شدن هیستامین خواهد شد را با هم مخلوط کرد محلول دوم 

 حاوی یک آنتی ژن ضد (IgE)  بود که معرف سم زنبور، دانه گرده یا آنتی ژن هاست.

 هنگامی که (IgE) و آنتی ژن ها ضربه خود را وارد می کردند واکنش درون لوله

 آزمایش عینا همانند واکنش در فردی بود که دچار آلرژی شدید باشد و مقادیر زیادی از

 هیستامین تولید شد. سپس دکتر ضد آن را ده بار رقیق تر کرد و دوباره آن را اضافه کرد

 واکنش عینا همان بود بارها و بارها رقیق کرد تا به نیم رسید، باز هم واکنش همان بود

 این مساله بسیار عجیب و تعجب آور بود چون بسیار فراتر از حدی رفته بود که محلول

 بتواند از لحاظ شیمیایی فعال باشد. تصمیم گرفت و ضد (IgE) را هر مرتبه صد بار

 ضعیف تر کرد تا جایی که پی برد مطلقا ضد (IgE) دیگر وجود ندارد. آخرین رقیق

 سازی حاوی یک بخش پادتن در مقابل 120 بخش آب بود وی با استفاده از یک عدد ثابت

 بنام “ عدد اوگادرو “  از لحاظ ریاضی ثابت کرد که وجود یک مولکول آنتی ژن در آب

 غیر ممکن است. هنگامی که محلول را که اکنون فقط آب مقطر بود اضافه نمود دوباره

 واکنش هیستامین به همان قدرت پیشین ظاهر شد. دکتر این آزمایش را هفتاد بار دوباره

 سازی کرد و از دیگر گروهای تحقیقاتی هم در خواست کرد که آن را در کانادا، اسرائیل

 وایتالیا تکرار نمایند و همگی به همان نتیجه رسیدند که :

 می توان با یک آنتی ژن که وجود خارجی هم ندارد و فقط شبح آن در حافظه بدن مانده

 سیستم ایمنی بدن را به کار انداخت.

 خود دکتر گمان می کند که شاید، آب حاوی نقشی شبحی از مولکول هایی است که قبلا در

 آب بوده اند و اینک وجود ندارند. هر چه باشد این آزمایش دروازه کوانتم را به وضوح

 گشوده است.

                                                       ( ادامه دارد)