سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سبک جدیدی از زندگی

سبک جدیدی از زندگی

هوالرازق

با سلام و عرض تبریک به مناسبت فرارسیدن عید سعید فطر به محضر

اقا صاحب الزمان (عج) و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات تمام

مسلمانان و شما دوستان گرامی.

 

سرآغاز گفتار

 

من در این دنیا کیستم؟

آه این معمای بزرگی است.

                           لوئیس کارول

 

سر آغاز گفتار

 

پندار نیک ، گفتار نیک ، کردار نیک

این سه اصل و اساس مشترک حوزهء علمی و عملی تمام ادیان آسمانی است ،

به گونه ای که همگی به عنوان یک سرچشمه در چهارچوب نظری و عملکردی،

از آن آب می خورند.

به عبارت دیگر هدیه آسمانی مردان بزرگ، بر پایه اصولی بنا نهاده شده که

مهم ترین آنها چنین است :

اصل نخست زندگی – پندار نیک

ای برادر تو همه اندیشه ای            مابقی خود استخوان ریشه ای

گر بود اندیشه ات گل گلشنی           ور بود خاری تو هیمه گلخنی

یعنی تمامی مردان و زنان فرهیخته و فرزانه که به گونه ای رسالتی الهی

داشته اند، ابتدا آمده اند تا دریچه ای صحیح به جهان هستی به روی بشر نابینا

بگشایند تا گردونه گیتی را آن گونه که هست پندارند، نه آنچه را می پندارند،

گمان کند وجود دارد.

زمانی که نامه های آسمانیان را برای بشر در قالب اوپانیشاد، اوستا، تورات،

انجیل و قرآن می خوانید، در می یابید که آنها آمده اند تا انسان را از رها شدن

در پرتگاه هلاکت فکری و فعلی نگهدارند، نه این که همچون پزشکان و روانپزشکان

بگذارند آدمی فرو افتد. آنگاه بنشینند و زخم های روحی، آلام فکری و دردهای

جسمی اش را درمان کنند.

پس نخستین اصل تمامی ادیان، بینایی اندیشه است و پندار.

وقتی طبق آموزه های بزرگان دین چشم ها را باز کنیم، همه هستی را در

رابطه ای تنگاتنگ مشمول نظمی عجیب و غریب می یابیم که خود حکایت از

نادیدنی هایی بسیار دارد.

اگر با گوش جان و چشم دل به پای این نظم بنشینیم و کلامش را نیوش کنیم،

سخنان زیر را در تمام ادوار بشر و جمیع ارکان وجود، طنین انداز می یابیم :

1- خدا چیست؟

این سوالی است که کودک درونم مدام از من می پرسد.

به او می گویم: وقتی بین خاک و افلاک هیچ وجودی موجود نبود ، نه سنگی

نه گیاهی ، نه حیوانی و نه انسانی و نه جنی و نه ملکی حتی زمان و مکان

هم نبودند فقط خدا بود و خدا بود و خدا بود.

وجودبخشی که هستی اش را از دیگری نگرفت چرا که جزء ذاتش بود مثل

چربی و شوری غذا که از روغن و نمک است اما چربی روغن و شوری نمک

از خودشان است. او نیز وجود دهنده همه اینها است وجودش از خودش بود.

همه خوبی ها را همچون یک گنج در خود جمع داشت. برخی جمال و بعضی

جلال. مثل یک مادر که هم اهل مهر است، هم اهل قهر. البته این دو از هم جدا

نیستند. چرا که مادر اگر هم قهر کند، از باب مهر است نه چیز دیگری ، ولی

من برای فهم بهتر، این چنین تحلیل و تعربفش می کنم؛ به قول ابراهیم پیغمبر،

خدایی که نه ماه است و نه مهر که پدیدآورنده این هاست ، خدایی دلنشین و

دوست داشتنی که فطرت هر آدمی قبولش می کند زن باشد یا مرد، توانا یا ناتوان،

ثروتمند یا فقیر.

چه گویم؟ هر چه گویم، به خطا رفته ام. به خطای موری که بخواهد میری را

توصیف کند خدای قصه ما آن چیزی بود که در فهم و وهم نیاید یعنی دریک

کلام جامع جمیع صفات کمال.

 

 

 

 

 

                                                       ( ادامه دارد)



Weblog Themes By Pichak

لینک های مفید

درباره وبلاگ


محمد رهگذر
این وبلاگ به توصیه استاد عزیز دکتر سید علی اکبر هاشمی جهت استفاده دوستان از نوشته های و تحقیقات ایشان بنا گردید.

بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 155259