سبک جدیدی از زندگی

هوالحق     فصل چهارم ( قسمت نهم و آخر)

با سلام و عرض ادب و احترام خدمت همه دوستان گرامی

این یاداشت آخرین یاداشت از جلد اول کتاب

سبک          جدیدی      از    زندگی      است

امیدوارم که این مطالب مورد استفاده شما عزیزان قرارگرفته

باشد و پاسخ گوی پرسشهای ذهنی شما بوده باشد......

انشا الله اگر عمری باقی بود و خداوند یاری نمود ادامه بحث را

که جلد دوم سبک جدیدی از زندگی است را به زودی و در همین جا

شروع به نوشتن خواهم کرد، باشد که مورد استفاده شما قرار گیرد.

هوالمحبوب     فصل چهارم ( قسمت هشتم )

8-     حال که دانستیم نمی توان انسان را تا حد سگ یا ولف تقلیل داد و

پیچیدگی های مغزی و روحی از او موجودی تا بدان حد ناشناخته ساخته

که تا بحال فقط چهارصد رویکرد روان درمانی در موردش مطرح شده

است اینک بدنبال آنیم تا بیابیم بنابر نظر روان شناسان    روان گرای

روان شناسی   سلامتی همچون "آلپورت ، راجرز، فروم ، مزلو ، یونگ ،

فرانکل ، پرلز " انسان سالم کیست؟ با این پیش فرض که می دانیم انسان

سالم چیزی بیش از روان پریش و روان نژند نبودن و عاری از تنش و

     فشار بودن است.

    پس در این قسمت از بحث توجه کنیم به یازده ویژگی یک انسان سالم

    بنابر نظر این دانشمندان:

·        اختیار در سطح معقول و آگاهی برای عمل بدون تاثیرپذیری از:

-         دوران کودکی و اتفاقات آن زمان

-         محرک های بیرونی مثبت یا منفی

-         رفتارهای نا بهنجاراطرافیان در گذشته

-         باز زیست خاطرات خوش و ناخوش

-         افکار، هیجان ها و رفتارهای فعلی

·        هدف دار بودن غیر بیولوژیکی آن هم با اهداف دراز مدت

·        خلاقیت یعنی خود را از قوه به فعلیت رسانیدن

·        داشتن نیروی تشخیص و وجدان برای حس وظیفه شناسی و خدمت به

خود و دیگران

·        داشتن ارزشهای استوار یعنی پاینده و پویا که تمامی جنبه های زندگی

را بهم پیوند دهد و یگانه سازد.

·        عشق ورزیدن به همه از نوع عشق باروریعنی با شناخت، احترام،

توجه و احساس مسئولیت پس آنان که روان پریش اند عاشق می شوند

اما غیر بارور.

باین شکل:

1-    علاقه مندی به حال و وضعشان

2-    آسان کردن رشد و کمالشان

3-    داشتن احساس مسئولیت در پاسخ گویی به نیازهایشان

4-    محترم شمردن فردیت آنها یعنی مهر ورزیدن برای آنچه که هستند.

هوالحلیم  فصل چهارم ( قسمت هفتم)

فرارسیدن ماه مبارک رمضان ماه ضیافت الله را

خدمت اقا و سرومان امام الزمان (عج) و تمام

مسلمانان و دوستتان گرامی تبریک و تهنیت عرض

کرده و از خداوند منان توفیق درک این ماه مبارک را

برای همه عزیزان خواستارم.

6- دانشمندان علوم رفتاری در بررسی حیات انسان کوشیده اند سبکهای مختلف

زندگی را بنگرد و حالات مختلف انسان را در آنها مورد ارزیابی قرار دهند

مانند:

" دکتر شولتس " با تحقیق در مورد شادمانی های انسان

" دکتر موستاکاس" با مطالعه پیرامون تنهایی بشر

" دکتر تیلیچ " با بررسی واژه شهامت در زندگی آدمی

" دکتر ساتر " با آزمودن اشخاص در حالت انزوا

" دکتر فروم" با مقالاتی در مورد عشق و محبت

" دکتر مزلو" با نظراتی در اطراف واژه خودشناسی در کتاب خودش

" دکتر کابلرراس " با تفحص در حیطه نگرش انسان به مرگ

همه این بزرگان بدنبال آن اند که راهی برای سلامت فکری، روحی و جسمی

بشر در قالب تفسیر فلسفه تمامی روز و رازها زندگی او بیابند.

7- به گوشه کوتاهی از زحمات علمی بر خی اندیشمندان این حوزه فکری

نگاهی گذرا بیاندازیم:

دکتر " نرمن کازینز " در کتاب " تشریح یک بیماری " داستانی را نقل می کند

که چگونه به کمک خنده به نحو معجره آسایی از شر بیماری مزمن و

خطرناکی رهایی یافته است.

" دکتر دانلدیورک " عصب شناس مرکز پزشکی دانشگاه میسوری و " دکتر

 تام جنسون " آسیب شناس دانشگاه شیکاگو، کلمات بصورت طرح های الکتریکی

در مغز ثبت می شوند در همه افراد بصورت یکسان و لو با تفاوت زبان و لهجه

" دکتر اسرائیل واین بام ": تغییرات حالات چهره عملا احساسات انسان را

هم عوض می کند.

" دکتر پل اکمن " پرفسور روان کاو دانشگاه کالیفرنیا:

ما می دانیم که احساسات و تفکرات گوناگون در حالت چهره انسان منعکس

می گردد اما اکنون دریافته ایم که عکس این وضوع نیز صادق است شما هر

 حالتی که به چهره بدهید کم و بیش دچار همان حالت می شوید.

" دکتر آلبرت آلیس":ده باور غلط عامل اصلی ناهنجاریهای فکری و روانی اند:

-         من باید تائید و محبت همه را جلب کنم.

-         من باید همیشه ثابت کنم با کفایت و موفقم.

-         وقتی مردم رفتارهای آزار دهنده ای دارند باید آنها را سرزنش کرد و

آنها را بد و شر و پست دانست.

-         وقتی به شدت ناکام می شوم و به آرزوهایم نمی رسم انگاری که فاجعه

هولناکی رخ داده است.

-         احساس بدبختی من ناشی از فشار بیرونی است و من کنترل کمی روی

     آن دارم.

-         با هر چیز خطرناک باید مشغولیت ذهنی پیدا کرد و مضطرب شد.

-         گذشته من بسیار مهم است آنچه در دیروز موثر بوده امروز هم موثر است.

-         همه باید طبق آنچه من خوب می دانم اصلاح شوند و گرنه شرایط غیر

قابل تحمل می شود.

-         با تنبلی ، عدم تحرک و خوشگذرانی منفعلانه و غیر مسئولانه می توان

به شاد کامی کامل رسید.

-         آسان ترین راه آن است که از روبرو شدن با مشکلات اجتناب کنم و از

 زیر بار مسئولیت شانه خالی کنم.

هوالحکیم   فصل چهارم    (قسمت ششم)

" مکتب سوم روان درمانی وین "

2- لوگوتراپی مخالف نظرهای " آدلر" مبتنی بر قدرت طلبی انسان و " فروید"

مبتنی بر لذت طلبی آدمی است چون فروید می گوید:

انسان فقط به دنبال سه چیز است:

-         ارضاء غرائز و امیال درونی اش

-         انطباق و همسویی با محیط بیرونی اش

-         ارضاء تعارضاتی که بین سه بعد وجودیش موجود است:

·        نهاد، که نیروی است پیرو اصل ذات و متشکل از امیال و کیفیت های روانی

که به ارث برده است.

·        خود، که نیروی است بین نیازها وامیال کور و خام نهاد و اقتضائات جهان

واقعیات خارجی.

·        من برتر، که نیروی است متوجه موازین و ارزشهای اخلاقی.

ولی لوگوتراپی مخالف آن است و می گوید انسان موجودی است" معنی طلب"

که اگر زندگیش معنی نداشته باشد از هیچ کدام از ارضاء امیال درونی و

تطابیق های بیرونی لذت کامل نمی برد.

البته در این بین پاره ای از صاحبان نظران بر این باورند که معنی و ارزش

چیزی نیست مگر مکانیسم های دفاعی، واکنش معکوس و بهگرایی و انسان

بخاطر آنها معنا را می سازد تا زمانیکه آسایش او اقتضاء کند. اما لوگوتراپی

می گوید: انسان موجودی است که بخاطر ایده ها و ارزش هایش زندگی می کند

و حتی حاضر است در راهش جان ببازد نه بلعکس.

3 – تحقیقات سایکو دینامیکی درباره ارزش ها، مجاز و منطقی است که بتواند

نیروهای برانگیزاننده را در انسان کشف و آشکار کند و لی این به آن معنی

نیست که همچون آگزیستانسیالیست ها مثل " ژان پل سارتر" بگوئیم:

انسان سازنده خود، طراح عنصر و جوهر وجودی خود است و ایده های او هم

چیزی جز حقیقتی ساخته و پرداخته خود او نیست بلکه معنی هستی ما ساخته

ذهن خود ما نیست حقیقتی است واقعی که ما آنرا جستجو و کشف می کنیم.

4- چیزی که برانگیزاننده انسان است.

کشمکش های درونی و اخلاقی و بیرونی مذهبی نیست آنهم به هدف ارضاء

اخلاق و آسودگی وجدان بلکه دوست داشتن است که خواستن و برخواستن را

بدنبال می آورد دوست داشتن حقایقی مثل خدا، مردان معنوی، همسر،

 شوهر، فرزند و...

5- " ناکامی وجودی "

زمانی است که انسان در معنی خواهی با ناکامی مواجه شود که منجر می شود

به نوروزهای " زائیده اندیشه "  یا " نئوژنیک " که متفاوت است با نوروزهای

" زائیده روان" یا " سایکوژنیک" وعلت اصلی آنها تعارض و کشمکش بین امیال وغرائزنیست طبق آنچه فروید گمان می کند بلکه عامل اصلی برخورد

ارزش هاست که مربوط به بعد معنوی و روحانی انسان است که با روشهای

رایج روان درمانی نیز قابل درمان نیستند و فقط باید لوگوتراپی کرد بجای

اینکه به تعقیب عوامل و ریشه های نا آگاهانه مسائل فرد در ارتباط با غرایز

و امیال و برانگیزاننده ها بپردازد با مسائل روحانی فرد بطور صادقانه و

خستگی ناپذیر برخورد می کند.

رویارویی با مسائلی که جنبه روحانی دارند مثل آرزوی داشتن زندگی پر

معنی یا ناکامی و سر خوردگی ناشی از نرسیدن به این آرزو.

هوالستار   فصل چهارم  (قسمت پنجم)

فرارسیدن ایام فاطمیه و سالروز شهادت دخت نبی اکرم (ص)

حضرت زهرا مرضیه (س) را به محضر آقا صاحب الزمان (عج)

و تمام شیعیان و دوستداران آن خانم و شما دوستان گرامی

تسلیت عرض می نمایم.

حضرت فاطمه (س) :

آگاه باشید! هر که از دوستی آل محمد (ص) بمیرد؛ شهید مرده است.

2- عشق

- هیچ کس توان آن را ندارد که جز از راه عشق به " جوهر وجودی " انسانی

دیگر آگاهی و دست یابد.

- جنبه روحانی عشق است که مارا یاری می دهد تا صفات اصلی و ویژگیهای

واقعی محبوب را ببینیم و حتی چیزی را که بالقوه در اوست و باید شکوفا شود

درک کنیم علاوه بر این عاشق بقدرت عشق توان می یابد که معشوق را در آگاه

شدن از استعدادهای خود و تحقق بخشیدن با آنها یاری کند.

- عشق " عاملی پدیده زاد " نیست که از غریزه جنسی بر گرفته شده باشد

یعنی شکل عقلا یافته میل جنسی نیست چرا که خود مانند میل جنسی پدیده ای

اصلی وبنیادی است اما میل جنسی می تواند مقدس باشد وقتی حامل و ناقل عشق

 باشد و شیوه ای برای ابراز نهایت آنچه عشق طالب آن است یعنی همدمی و

تعارض. پس عشق تنها اثر جنبی چنین میل جنسی نیست.

ولی همین عشق با تمام لذت و شور و شعفی که به دنبال دارد پر است از تنش

و استرس های جور واجور با آنها باید چه کرد؟ باید زندگی کرد.

اما لوگوتراپی در حیطه درمان هم حرف هایی برای گفتن دارد نگاه کنید؟

" قصد مفرط " برای انجام کاری، " توجه بیش از اندازه " به چیزی و " واکنش

شدید " و تمام عیار در مقابل پدیده ای، خود می تواند بیماری زا باشد و موجب

اختلال " اضطراب پیش بین " شود یعنی اینکه از هر چیز می ترسم سرم می آید.

راه درمان آن در لوتوگراپی " قصد متضاد " است که از شخص مبتلا به ترس

و دلهره، خواسته می شود حتی برای یک لحظه هم که شده وقوع آنچه را که به

شدت از آن بیم دارد با قصد زیاد طلب کند. در این روش درمانی باید از قدرت

انسانی در " خود جدائی " استفاده کرد که ذات شوخ طبع انسان است.

" دکتر کوردن آلپورت " می گوید: اشخاص عصبی که یاد می گیرند بخود

بخندند، سر و سامانی به خود داده و در مسیر درمان قرار می گیرند.

اینک بعنوان جمع بندی و نتیجه گیری باید بگوئیم که:

1- لوگوتراپی از واژه یونانی " لوگوس " به معنی ( معنی ) گرفته شده و دلالت

می کند بر جستجوی انسان برای رسیدن به معنی هستی. و بوسیله پاره ای از

نویسندگان چنین خوانده شده است:

" مکتب سوم روان درمانی وین "

                                                            ( ادامه دارد)