هوالمجید فصل ششم(قسمت سوم)
سالروز ولادت حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان را به
محضر آقا امام الزمان(عج) و تمام مسلمین و محبین آن
حضرت و شما دوستان گرامی تبریک و تهنیت
عرض می نمایم.
اما اینک شرح مراسم:
محیطی شبیه یک شبکده معمولی دور تا دور آن حدود سی نفر
از آقایان بسیار منظم و خوش پوش همراه با بانوان با وقار و
پوشیده در لباسهای بلند به مزه مزه کردن یکی از غذاهای محلی
هائیتی مشغول اند. این جمع چندان راحت به نظر نمی رسند گویی
همه در انتظار چیزی هستند، رفتار پیشخدمت ها غیر عادی است
همه بیش از حد راحت به نظر می رسند.
کوچکترین اثری از چاکری و نوکری در کردار آنان نسبت به کسی
به چشم نمی خورد بیشتر آنان زنان بسیار جوانی هستند که آرامش
و آزادگی عجیبی از حرکات و رفتارشان احساس می شود دکور
محوطه در مجموع آرامش بخش است بدون عناصر تزئینیاتی
چشمگیر احساسی غیر عادی به انسان دست می دهد، سه طبل
بزرگ در انتهای محوطه نمایش قرار می دهند و دو طبل زن در
پشت طبلها،ضربه های خود را روی پوستی که بر تنه تو خالی
درخت کشیده شده است فرود می آورند.
ضرب موزون و کم و بیش آرامی به گوش می رسد. این ضرب،
بمدت شش ساعت بدون وقفه همه ما را در خود می گیرد پیش
خدمت ها با لباسهای جین، رفته رفته گام های موزن بر می دارند
و چیزهایی زیر لب زمزمه می کنند یک زن سیاهپوست که بسیار
زیباست با لباسی ارغوانی رنگ از این میز به آن میز می رود و
می خواند ولی گاه به گاه با زبانی ناشناخته سخنانی با میهمان ها
رد و بدل میکند و تبسمی بر لب دارد همانند کسی که آدمی را به
مبارزه می طلبد.
پس از چند دقیقه همه باید برخیزند بعضی ها طفره می روند، آنها
را به طرز ظریفی گوشمالی می دهند همه حس می کنند که باید از
حالت تماشاگر خارج شوند و به بازیگران بپیوندند همه بی اختیار
با آهنگی موزون دست می زنند بعد چیزی شبیه رقص عمومی آغاز
می شود هر کس به سبک و حال خود می جنبد. زنانی را می بینی که
گربه وار چشم بر همه می نهند و به حالتی رویا مانند فرو می روند.
مردی چاق و مضحک دستهای آویزان خود را به نوسان در آورده است.
اهل راز یا؛ هونسی ؛ ها که همان پیش خدمتها بودند محیط را گرم
می کنند و با مهربانی به این جماعت کوچک که تا حدی منقبض و
بسته است می آموزند که چگونه خود را با آهنگ طبل ها رها کنند.
اینک همه در یک حلقه بزرگ دست به دست هم داده اند و احساس
جریانی در حلقه می کنند سپس همه دراز می کشند و شروع می کنند
عقب عقب حرکت کردن و به شدت با یکدیگر برخورد می کنند.
ضربه های هوسنیها که به تکنیک کار آشنا هستند بسیار شدید و پرزور
است همه عرق کرده اند و کفش و کت و کراوات را درآورده اند
ناگهان همه چیز متوقف می شود.
(ادامه دارد)