فراروانشناسی در شاخه سوفرولوژی
هوالمحیط فصل ششم (قسمت پانزدهم)
تا اینجا آیا گمان نمی کنید بجرات بتوان گفت:
؛ آنچه می اندیشید همان می شوید؛(قطعه شعری از ودا)
اگر هنوز باور نکرده اید به نمونه های زیر نگاهی بیاندازید.
1- دکتر جوزف هابل و دیوید ویزل می گویند:
سه دسته از بچه گربه ها را در آغاز زندگی با چشم های بطور
طبیعی بسته در محیط های کنترل شده قرار دادیم و چشمهایشان
در این جعبه ها باز شد.
- دسته نخست در داخل جعبه ای سفید رنگ با خطوط راه راه
سیاه افقی
- دسته بعدی در داخل جعبه ای سفید رنگ با خطوط راه راه
سیاه عمودی
- دسته اخر در داخل جعبه ای سفید رنگ بدون خطوط
چند روز معدود یعنی دوره بسیار حساسی که بینایی بوجود
می آید تحت این شرایط قرار گرفتند مغز بچه گربه ها برای
همه طول عمر آنان با آنها یکی شد وقتی آنها را از محیطهای
قبلی وارد فضا آزاد کردیم:
دسته اول نمی توانستند خطوط عمودی را ببینند و مدام به
پایه های میز و صندلی می خوردند.
دسته دوم خطوط افقی برایشان واقعیتی نداشت.
دسته سوم هیچ چیز را نمی دیدند.
یعنی همان شده بودند که می دیدند زیرا اکنون نورون های
بینایی آنان برنامه ریزی شده بود این امر در مورد انسان
هم درست است.هر تجربه ای که در زندگی پیش می آید
آناتومی مغز را تغییر می دهد. دندریت های جدید که در
سلولهای مغزی افراد پیر فعال بوجود می اید یکی از
موارد این مساله است.
2- کودکانی که در خانه های بی محبت زندگی می کنند،
غمگین، دچار نورز، مبتلا به شیزوفرنی، بیمارگونه و
خشمگین و دارای کوتولگی روانی اجتماعی خواهند شد.
چرا که کودکان مبتلا به این حالت رشد نمی کنند و در
هورمون رشد غده صنوبری – هیپوفیز خود نقصی را
القا کرده و در نتیجه کوچک مانده و از رشد باز می ایستند
این عقب افتادگی ها ناشی از اختلالی در عملکرد غده
صنوبری نمی باشد زیرا وقتی همین کودکان در محیطی
آکنده از عشق و علاقه قرار می گیرند وضع آنان
بلافاصله معکوس شده و سریع به میزان رشد همسالان
خود می رسند. رشد نمودن نتیجه درون ساخت و
برنامه ریزی شده ژنتیکی تولد است ولی با این وجود
کودکانی که حس می کنند مورد عشق و علاقه نیستند به
سادگی در مقابل آن مقاومت نشان می دهند.
3- محققان انستیتوی تکنولوژی ماساچوست(ام. آی. تی) که
درباره چگونگی عملکرد حس شنوایی انسان کاوش می کنند
چنین می گویند:
شنیدن خود به خود صورت می گیرد ولی در واقع هر انسان
با گزینش خاص خود به جهان گوش می دهد و داده های خامی
را که به گوشهایش راه می یابند به میل خود تفسیر می کنند
مثلا در حالی که موسیقیدانی کارآزموده زیر و بم صداها و
هارمونی را می شنود کسی که نسبت به زیر و بم ها و هارمونی
بی اطلاع است فقط صدا را می شنود.
(ادامه دارد)