علل اصلی ظهور طب کل نگر
هوالباسط فصل دوم (قسمت دوم)
میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا (س) بانــــوی آب و آینــــه بر همه بانوان
پاک و عاشق ایران زمین مبارک.
تا نام تو بر قله ی ادراک شکفت
صد باده ی ناب در دل تاک شکفت
از ذهن خدا همین که نام تو گذشت
چرخی زد و با ستاره افلاک شکفت
3) مرحله سوم: روانشناسی انسانگرا “ هیومانیستیک Humanistic “
از طرف “ ابراهام مزلو “ روانشناس پژوهشگر از دانشگاه “ برندیز “ که قائل است
· هرانسان یک روند تکاملی جداگانه برای خود و نیازهای ویژه خود دارد
· هرگاه نیازهای اساسی انسان مرتفع شود طبیعتا مردم خواهان شناسایی
نیازهای والاترهستند
· این روش نه تنها به مردم در تعامل با تعارضشان کمک می کند
بلکه رهنمودهایی هم برای آن دسته از آفراد که خواهان
“ خود کام بخشی Self Actualization”
یعنی خلاقیت، لذت و عشق هستند می دهد.
4) مرحله چهارم:
خانواده درمانی در مقابل “ درمانگر فرد Individual Therapist” که فقط
با یک شخص سرو کار داشت خود را بصورت “ درمانگر خانواده “ نشان داد که
کا خانواده را به عنوان یک مجموعه در نظر گرفته و بر روابط بین اعضاء و
خانواده انگشت می گذارد تا جهت اصلاح رفتار آنان قدم بردارد.
از پیشگامان این شکل می توان یاد کرد از:
“ ناثان آکرمن” در نیویورک، “ جان اشپیگل “ در نیویورک، “ دان جکسون” در
کالیفرنیا و “ ویرجینیا ستاتیر “ در کالیفرنیا.
تا اینجا دانستیم که پیش زمینه های طب کل نگر عبارت است از تحولات اجتماعی:
a- جنبش حقوق مصرف کننده
b- جنبش بوم شناسی
c- پییشرفت های روان شناسی و روان پزشکی
ودانستیم پیش طرح ساده این پیوند به این شرح است:
a- همه افراد بشر بخشی و جزیی از یک پیکرند که آن طبیعت است.
b- هر یک از ما در سفر خود به سوی خود کامبخشی تحت تاثیر سفرهای
دیگر افراد به سوی همین هدفیم.
c- باید به افرادی که سفرشان دچار وقفه شده کمک کرد تا راه خود کامیابی
را ببینند و بیابند.
و این در صورتی امکان پذیر است که با آنان طوری رفتار کنیم که ظرفیت
مسئولیت پذیری شان پرورش یابد، حقوق فردی آنان را مورد احترام قرار دهیم
و آنان را تشویق کنیم که بصورت عضوی فعال، خلاق و جدایی ناپذیر از دنیای
طبیعت و اجتماع در آیند که استعداد بودنش را هم دارند.
(ادامه دارد )