پیشگفتار قسمت چهارم
هوالرئوف
با سلام و عرض تسلیت به مناسبت سالروز شهادت
موالموحدین علی ابن ابیطالب(ع) خدمت اقا صاحب الزمان (عج) و
شما دوستان گرامی و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما را
از خداوند منان خواستارم.
حال، تشریح نظریه ما اینچنین است : 1- انبیای بزرگ الهی دو جنبه داشته اند : - یکی جنبه افلاکی، که فرستاده از قبل خداوند جهان، به عنوان قدیسین، برای فهم و تفسیر ارزش ها و برخی روش ها، می باشند. - دیگری جنبه خاکی، که انتخاب شده از قبل مردم، به عنوان خردمندان قوم، برای عرفی نمودن و تغییر روش ها، هستند. 2- غیبت نبی یا ختم نبوت علامتی از گذر بشراز دوران بچگی که محتاج پدر باشد و رشید شدنش تحت تعالیم و تربیت های پیامبران است که به مدد عقل، راه پیامبران را بیابد و برود و همانطور که در آگاهی پزشکی بیشتر از توصیه های انبیا پیش رفته، همچنین آگاهی های تجارت و قضاوت را نیز عرفی می کند. 3- خردمندان کارشناس جامعه، دانشمندان زمینی امروز و میراث بران اندیشمندان دیروزاند که وظایفشان عبارت است از: - فهم و تفسیرارزشهای قدسی که به صورت روح مشترک درادیان ازراه نقل کتب آسمانی به ما رسیده مثل بهداشت محیط ، بهداشت تغذیه، عدالت اجتماعی، تساوی حقوقی. در این جا آنها امین وحی الهی اند. آن هم بصورت تعریفی عملیاتی، قابل تبدیل به رفتار و قابل تحقق خارجی. - توزیع ارزش ها در سطح جامعه، با تفهیم صحیح آن به خواهندگان - درونی کردن ارزشها در وجود آحاد اجتماع، طی فرایند جامعه پذیری با دستگاههای ایدئولوژیک،مثل نظام ارتباطات و نظام آموزش. - تغییر روشهای کارآمد دیروز و عرفی کردن آن به روز، جهت کارآمدتر کردن آنها برای حفظ ارزشها ، به عنوان شایسته سالاری کارشناسان. - تنظیم حقوق افراد با یکدیگر و با دولت، به صورت قرارداد و ضمانت. پس از دانستن این توضیحات، اگر بخواهیم بدان چه شایسته شدن و بایسته بودنش هستیم برسیم، باید: 1- از یک سو فقیهانه با رجوع به گفتار و کردار انبیا، ارزش های شایسته زیستن،مثل عشق ورزی به هستی، توجه به خداوند جهان و اطاعت از او را بیابیم. 2- و از سوی دیگر، با شناخت روشهایی که انها در زمان خودشان - یا به عنوان روشهای مقبول جمع، به صورت حکم فردی یا شور گروهی - یا به عنوان قبول و امضای عرف های قبلی و تکمیل آن - یا به عنوان روش جدید فرو فرستاده شده از طریق وحی عمل کرده اند، مناسب ترین و کاربردترین روش ممکن را برای حفظ همان ارزشها در زمان خود بیابیم و شکل دهیم. چون انبیا با هرروشی برای حفظ ارزش ها موافق نبوده اند. مثلا برای توجه به خدا، روش جادوگران در اوراد خرافی، رقص های برخی سرخ پوستان و یا معبد بت پرستان که همگی مضرو دست کم غیر مفیدند، مورد قبول آنها نبوده است. البته این نکته حائز اهمیت است که : علت یا حکمت برخی از احکام آسمانی را نمی توان فهمید، ولی به صرف اینکه می دانیم از حکیم مطلق صادر شده، پس حتما حکمتی دارد که بشر در حال رسیدن به بلوغ فکری، آن را در آینده خواهد فهمید و تا رسیدن به آنجا باید از روی تعبد محض، قبول و عمل کند. مگر اینکه ورود نوابغی در حوزه تفکر دینی، این امر را تسهیل و تسریع بخشد. ادعای بنده در این رساله این است که: 1- روح و معنایی که در ادیان آسمانی مشترک است را، پس از تحقیق بدست آوریم، آنهم پس از جداسازی تفاوتها در حوزه عقاید، اخلاق و سبک عملی و نظری زندگی. 2- چهار چوب ارزش های نظری و عملی سه حوزه گفته شده را، در تمام جنبه های فردی و اجتماعی ، از متون دینی استخراج نماییم بصورت یک نظام تام و کامل. 3- با عرفی نمودن آن از روزنه کارشناسی علمی، به صورت روشهای صحیح بهداشت نظری و عملی، تقدیم خواهندگان کنم. باشد با این سبک ارائه شده از بیماریهای روان تنی و فشارها و استرس های عصبی عصر تجدد برهیم و مقدمات زندگی شایسته با آسایش مادی و آرامش معنوی را فراهم آوریم. در عین پایندگی نتایج بالا، شاهد پویایی بسوی رسیدن به بهترین شکل ممکن مطلوب در شخصیت هر فرد باشیم. چشمهایمان را باز کنیم،عینک ها را برداریم، دیده هایمان را بشوییم و طور دیگری بنگریم که جهان و جهانیان بس زیباتر و بزرگتر از آنی است که اینک گمان می بریم. ( ادامه دارد)