فراروانشناسی در شاخه سوفرولوژی
هوالمجید فصل ششم (قسمت بیست ونهم)
- روش کاسلان در گسترش توانایی های فوق عادی ذهن
a- علاوه بر ضمیر پنهان ما نوعی خودآگاهی فوق عادی نیز داریم که
حاکم براین توانایی های ذهنی است یعنی تخیل.
b- تخیل یعنی توانایی ادراک درونی تصاویر و تصویر عیارت است از
یادبود گروهی از احساسهای ابتدایی که خود دو نوع است فعال یا فرستاده شده،
منفعل یا دریافت شده
c- اگر قوانین تصور و تخیل فعال را می شناختیم و طرز به کار بردن آنها
را می دانستیم بدون پزشک و دارو می توانستیم بیماری های خود را درمان کنیم،
هستی خود را دگرگون سازیم و معجزه های بی شماری را بظهور برسانیم.
d- غیب گویان و آینده بینان چون قوانین تخیل فعال را کامل نمی شناسند
هرگز آینده را بصورت دقیق و معین در نظر نمی آورند برای همین است که
پیش بینی آنها اغلب اشتباه هایی در بر دارد لذا این پیش نگرها را همواره باید
صرفا به عنوان احتمال هائی ساده در نظر گرفت.
e- مغز انسان باین صورت عمل می کند که میان اطلاعات به او رسیده
گزینش بعمل می آورد و معمولا اطلاعاتی را ترجیح می دهد که با مدارهای
مغزی موجود از پیش به حالت انعکاس(Resonance) و تشدید در آمده
باشد یعنی قبلا در ذهن مطرح شده و برروی آن انرژی های مصرف شده باشد.
نحوه اجرا روش کاسلان:
- شخص مورد تجربه آرام بنشیند و تصویر دریای در حال غروب را ترسیم کند
که سه حالت دارد:
A- اگر هیچ احساسی به سوژه دست ندهد پیداست که گرفتار افکار و تصوراتی
است که باید رشته آنها را پاره کرد با یکی از موارد زیر:
a) تلقین برخی کلمات در مورد همان تصویر.
b) از او بخواهید که به یاد یک چیز آشنا بیافتد.
c) او را مدام دعوت کنید باینکه تخیل خلاق خود را به کار اندازد.
B- اگر اتفاقات گذشته به یادش می آید
a) همچنان به القاء کلمه های گوناگون ادامه دهید تا تصویر دریا بیاید.
b) اگر تصویر دریا نیامد تکنیک چنگ اندازی را شروع کنید یعنی از
رفتارهای ملموس شروع کنید تا به ذهنش بیاید تا نزدیک تصویر دریا شود در این
حال دو احتمال وجود دارد:
- سوژه به تصاویر فعال بر می گردد و به تجسم مسائل شخصی می پردازد در
اینجا باید با او همدلی کنید.
- سوژه قادر نیست خود را روی تصویری که در ذهنش برق می زند و به
سرعت محو می شود متمرکز کند در این حال باید همان کارهای ملموس را
به صورت ریزتر یادآوری کنید و مدام از او نظر خواهی کنید که نظرت چیست؟
چه احساسی داری؟
C- تصاویری کاملا ناشناخته به ذهنش می رسد بنابراین نباید گذاشت فرد مورد
آزمایش در افکار خود غرق شود و تخیل انفعالی او را باید با پرسشهای پیاپی
تحریک کرد بی آنکه پاسخ های آنها را به وی القاء کنید در اینجا باید با تکنیک های
کار غیر مستقیم و پس از آن روش ؛ زایاندن (Maieutique)؛ آشنا باشید.
پس از کاسلان این روش توسط یکی از شاگردانش بنام ؛ روبرت دزویل؛ ادامه
پیدا کرد تا به پیدایش نوعی روان درمانی انجامید بنام ؛ بیدار خوابی هدایت شده؛
Reve eveille dirige (R.E.D) که عبارت است از درک احساس گونه حال
جسمانی و ذهنی یک شخص دوردست که مشخصاتش بوسیله مربی اعلام گردد.
این نتیجه ما را در فهم بهتر پدیده هایی همچون تله پاتی، همدردی و درد آشنایی
یاری می دهد که تقریبا همگی با روش کاسلان شباهت زیادی دارند ولی با
اهداف مختلف انجام می شوند.
(ادامه دارد)