هوالحکیم فصل ششم(قسمت چهارم)
سالروز ولادت با سعادت منجی عالم بشریت مهدی موعود(عج)
را به همه مسلمانان و محبان آن حضرت و شما دوستان گرامی
تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
آن بانوی زیبا و خوش خرام ارغوانی پوش که کاهنه معبد است
مقداری در مورد ؛ ودوو ؛ حرف می زند در جریان سخنرانی
او، یکی از پیش خدمت های معبد طرح پیچیده ای را که ظاهرا
تجسمی از ؛ وه وه ؛ بوده روی زمین ترسیم می کند. طراح با
دقتی کم نظیرآرد ذرت را ذره ذره با نوک انگشت کف تالارقرار
می دهد. مراسم به اوج خود رسیده،هوسنی ها پیراهن سفید بر
تن کرده اند و به ضرب تام – تام طبل ها حرکت موزونی انجام
می دهند. ناگهان یکی از آنها سر تکان می دهد و انگار از چیزی
ترسیده باشد چشم های خود را می بندد و بعد تشنجی شدید او را
فرا می گیرد. گمان می کنی که نیرویی نا پایدار در وجود او به
تاخت و تاز در آمده است نفسش به شماره می افتد، حرکت های
نا منظم انجام می دهد و هنگامی که همچون گلوله توپ عملا از
یک سوی تالار به سوی دیگر پرتاب می شود و به دیگران
برخورد می کند، احساس می کنی که اعضاء بدنش مثل فولاد
سخت شده است. پنجه هایش چنان در هم فشرده می شود که
گویی گوشت دست را گاز می گیرد. بیش از پیش بی اراده جابجا
می شود کاهنه بزرگ دستمال سبز رنگی را به موهای او گره
میزند و به خواندن اورادی نا مفهوم مشغول می گردد. سرانجام
هوسنی بی حال از پا در می آید او را به پشت صحنه می برند به
جایگاه اسرار تا کم کم به حالت عادی باز گردد.
سه هوسنی دیگر، نوبت به نوبت به تسخیر ارواح در می آیند
کاهنه بزرگ نشانه های مخصوص رتبه آنها را تقدیمشان می
کند: یک پرچم، یک چوب دست یا یک دستمال بر حسب مورد.
صحنه ای است بسیار خشونت آمیز. هوسنی ها در اوج بحران
یک دیگر را بشدت مجروح می کنند و تنبیه می نمایند. پیراهن
سفید هوسنی ها پاره می شود بوی گس عرق بدن و شمع ها در
فضا پیچیده است.
شگفت انگیز ترین صحنه ها هنگامی فرا می رسد که کاهنه
بزرگ به تسخیر روح در می آید. به سبب رتبه اش فقط ارواح
عالی مقام اورا مسخر می کنند.
(ادامه دارد)