سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سبک جدیدی از زندگی

فراروانشناسی در شاخه سوفرولوژی

هوالباقی       فصل ششم (فسمت دوازدهم)

پس سمی ترین داروهای مورد استفاده علیه سرطان که در

زیر می آیند آخرین ناله محتضرانه فرضیه گلوله سحرآمیزند

در مداوای سرطان.

1- عوامل ؛ الکی لیت(Alky lathing-Agents)؛ که

منشایی جز گاز وحشت ناک خردل نیتروژن ندارد.

2- هورمون های ؛آدرنال(Adrenal-Hormones)؛ که

 ازخود بدن مشتق می شود.

3- هورمون؛استروژن(Estrogen)؛ که از خود بدن

گرفته می شود.

حال ببینید ذهن چه می کند:

1- پی بردن سیستم ایمنی در مغز به وجود یک مشکل در بدن

2- روشن کردن دقیق هویت آن مشکل که آیا ویروس است یا

باکتری یا سرطان یا چیز دیگری

3- اخطار به بقیه سیستم ایمنی بدن با سلول های (T) امدادگر

جهت فعال شدن

4- تولید مولکول های مبارز و قاتل اینترلوکین بوسیله

؛ماکروفاژ(Macrophage) که همان سلول ایمنی است

بوسیله D.N.A آن هم

A- در مقادیر مناسب    B- با ترکیبات صحیح  C – بموقع

هر این سه مورد مهمتر از خود مولکول می باشند که در

لحظه ای دقیقا تعیین شده به صحنه وارد می شود و

متجاوزانی چون باکتری یا سلول سرطانی را می بلعد.

5- جهت حصول اطمینان از اینکه سلولهای قاتل چیزی

اشتباهی را نابود نمی کنند بدن یک بر چسب شیمیایی معرف

دشمن روی ماکروفاژها نصب می کند که خودشان را نابود

نکنند. پس سطوحی از اندیشه وجود دارد که به نبرد تن به

تن با شبح حافظه می پردازند و ان مولکول های فیزیکی که

مشاهده کردیم فقط پوکه های فشنگهای بیشماری است که از

لوله تفنگ شلیک شده و در میدان نبرد پخش شده اند پس

اینکه بیائیم اینها را از بدن جمع کنیم و شبیه انرا بسازیم

شاید حرف اول را بزند اما حرف آخر را نمی زند.

هر بار که می اندیشیم چون هیدروژن،کربن و اکسیژن

لازم برای سوخت مغز در گلوکزی از قبل وجود دارد

بنابراین آنچه که افریده شده و بوجود می اید نوروپپتید

نیست بلکه انچه از هیچ بوجود می اید پیکربندی نوروپپتید

است که باندازه کافی امری سحر امیز است درست در

همان لحظه که می اندیشیم(من شاد هستم) یا (من تنهایم)

یک فرستنده شیمیایی این احساس را که به هیچ وجه

موجودیت استواری در جهان مادی ندارد به یک عنصر

مادی بر می گرداند و این عنصر آنچنان با شعور ما

هماهنگی دارد که هر سلول بدن ما به مفهوم واقعی کلمه

از احساس شادی یا تنهایی با خبر می شود و درآن شرکت

می کند. این واقعیت که می توانید در یک لحظه با پنجاه

تریلیون سلول بدن خود به زبان خود آنها سخن بگویید

همانقدر غیر قابل توضیح است که آفرینش نخستین فوتون

از فضای تهی بوسیله طبیعت.

                                           

                                                       (ادامه دارد)

 



فراروانشناسی در شاخه سوفرولوژی

هوالستار فصل ششم(قسمت یازدهم)

2- دو ماده ؛ اپی نفرین(Epinephrine) ؛ و

؛ نوراپی نفرین(Norepinephrin)

وقتی در انسانهای عصبی یا وحشت زده

جستجو می شود می توان آنرا در تمامی سلولهای آنها پیدا کرد.

3- اگر اعتیاد وارد شعور بدن شود وشخص معتاد را تحت

مراقبت قرار دهید تا سم اعتیاد از بدن او دفع شود بعد از چندین

سال تمام سلولهایی که اعتیاد شیمیایی داشته از بین رفته اند و

سلولهای دیگری جای آنها را گرفته ولی با اینحال شعور هنوز

پابرجاست و اگر فرصتی فراهم آید دوباره بیمارگونه به یک ماده

اعتیاد آور ملحق خواهد شد.

· گفته شد که دوپامین داروی مورد استفاده برای درمان

افراد شیزوفرنی است اما هنوز هم یک شیزوفرن وجود ندارد

که بوسیله این دارو درمان شده باشد چون حالت طبیعی داشتن

چیزی بیش از وجود نداشتن اوهام شیزوفرنی است وقتی یک

چنین بیماری در مغزش اوهام الهامی می شنود را با دارو

سرکوب نمایید با یک فرد طبیعی روبرو نخواهید بود چون در

مقابل هر پیشرفت شیمیایی یک سد شیمیایی هم وجود دارد و

آن شبح شعور در تمام بدن است و یک دارو توان طرد این شبح

را ندارد پیش از اعتماد به دارو باید باین امر پی برد که در

آغاز امر، خاطره ناسالم یک بیمار چگونه به سیستم شیمیایی

بدن او راه یافته است، سوارمولکول های نورون شده به تمام

بدن رفته ولی بقای این شعور و خاطره ناسالم به مولکول

بستگی ندارد.

بنابراین رویکرد فکر می کنید سرطان چیست؟

تنها یک سلول بی بند و بار و زنجیر گسختیه است؟ خیر بلکه

طرح تحریف شده شعور آن سلول است یعنی مجموعه ای از

اطلاعات نادرست که رفتار طبیعی سلولی را به جنون خودکشی

سرطان تبدیل می نماید در جنگ بدن علیه سرطان چون دستگاه

ایمنی بدن رده ای از پروتئین های مشابه هورمون ها را که

موادی ضد سرطان بنام؛اینترلوکین(Interleukin)

هستند ترشح می کند مثل زمان آسیب درونی بافتها،

انواع آلرژیها،عفونتها، کوفتگی ها، وجراحات علاماتی را برای

(Leukocytes) ها یعنی گلبولهای سفید ارسال می دارند لذا

شعور در مقابل شعور است پس نمی توان این ماده را شبیه

سازی کرد و مانع سرطان شد چون دو مساله را نمی توان به

بدن تزریق کرد:

1- توانایی سلول در شناخت یک شعور سرطانی

2- قدرت سلول در لزوم ریشه کن کردن شعور سرطانی

                                           

                                                       (ادامه دارد)

 

 



فراروانشناسی در شاخه سوفرولوژی

هوالجمیل          فصل ششم (قسمت دهم)

عید سعید فطر، بهار شکوفایی گلهای تقوا بر شاخسار ایمان رابه محضر آقا امام الزمان (عج) و تمام مسلمانان جهان و شما دوستان گرامی تبریک و تهنیت عرض می نمایم.

به همین خاطر اکنون همه پذیرفته اند که راه حل چاقی مزمن در رعایت رژیم غذایی نیست چون مغز شخص چاق در طلب غذای بیشتر علائمی را بصورت کدهای شیمیایی بر روی نورو پپتیدها به تمام بدن ارسال می کند که بر او استیلا می یابند و بر عکس در انورکسیا با پرخوری مشکل حل نمی شود راهی جز این نیست که افراد چاق بتوانند در ژرفای درون خویش به میزانی از کنترل دست یابند و گرنه می توانند خود را مجبور کنند که عمری رژیم بگیرند که این تدبیر خود شکست است و انحراف ذهنی آنها را تشدید می نماید. مغز انان کاهش دو کیلو وزن را چنان نشانه قحطی زدگی ثبت می کند که در مصرف مجدد غذا تا زمانی که هشت کیلوگرم به جای خود بازنگشته و دو کیلو گرم اضافی بعنوان ذخیره احتیاطی در مقابل قحطی منظور نشده باشد مغز باز نمی ایستد حتی در رژیم غذایی که فقط دارای حداقل لازم برای حفظ متابولیسم اساسی می باشند نیز افراد چاق وزن اضافه کرده اند چرا که مغز قادر است متابولیسم را به نحوی تغییر دهد که به جای اینکه کالری به مصرف سوخت برسد بعنوان چربی ذخیره شوند.

پس در هر نقطه از بدن دو چیز، با یکدیگر جفت شده اند مولکول های سلول و شعور. این شعور بعد از بین رفتن ماده در انتظار اتم های بعدی است و تکان نمی خورد مثل ؛ ژنوم ها ؛(Genomes)

به یاد دارند که هر چیزی کجا می رود پس حافظه دائمی است به خلاف ماده لذا اگر بخواهیم سلول سازنده بدن خود را تعریف کنیم با ید بگوییم سلول عبارت است از شعوری که مقداری ماده را پیرامون خود ساخته است، نه برعکس.

فرستنده های نورونی نقششان این است که با یک اندیشه خوب یا بد جفت شوند با مولکول هایی بهمان اندازه اندیشه:

1- قابل انعطاف             2- زود گذر               3- فرار 

 4- قابل تغییر               5- نامحسوس

یک نوع معجزه در عین حال مصیبت بار مانع و سدی را بر پامی سازند

که کمابیش غیر قابل عبور است که گمان نمی رود علم بتواند شبیه

این نورون ها را بازسازی کند.

برای نمونه :

1- یک فرستنده نورونی بنام ؛ ایمی پرامین(Imipramine) ؛

به گونه ای غیرعادی در مغز مبتلایان به افسردگی تولید می شود

که نه فقط روی سلول های مغزی بلکه روی سلول های پوست

بدن نیز توزیع شده اند یعنی مغز، پوست، کبد، خون همه و همه

غمگین و افسرده اند.                                            

                                                       (ادامه دارد)

 

 



فراروانشناسی در شاخه سوفرولوژی

هوالعلی                فصل ششم (قسمت نهم)

 

شهادت مولای متقیان امام علی بن ابیطالب (ََع) را به محضر آقا امام الزمان (عج) و تمام شیعیان ومحبان آن امام و شما دوستان گرامی تسلیت عرض می نمایم.

 

با بررسی های بیشتر و فراتر از سلسله اعصاب و دستگاه ایمنی بدن محققان دریافتند که:

1- نوروپپتیدها(اغلب فرستنده های نورونی پپتیدی هستند و ساختاری مشابه دارند) و گیرنده های آنها در دیگر اعضای بدن غیر مغز نیز کشف شده از قبیل روده ها، کلیه ها، معده و قلب....چون این اعضاء

می توانند همانند نورپپتیدهای موجود در مغز را تولید نمایند بنابر این در آنها نیز شعور و اندیشه وجود دارد.

 

2- سرعت اندیشه، بلندی قد و ابعاد چشمان هر انسان نسبتا بستگی به توصیه های غده تیروئید در قالب زبان جهان شیمیایی دارد پس اندیشه شعور محدود به مغز نیست و در سراسر فضای درونی بدن منعکس می باشد.

 

3- همانگونه که ترشح انسولین منحصردرلوزالمعده نیست بلکه مغزهم این کاررا می کند، مواد شیمیایی مغزمثل ترنسفرون و سی.سی.کی نیز در تولیدات

معده دیده می شود.

 

4- در بهبودی حیرت آور بیماران مبتلا به شیزوفرنی( دچار اوهام و تخیلات روانی) با دستگاه دیالیزکلیه یا یک فرآورده جنبی جریان خود دیده شده که در مغز مبتلایان به این بیماری فرستنده نورونی بنام دوپامین بمیزان غیر عادی وجود دارد که دستگاه دیالیز از صحنه خارجش می کند همانکاری که در شیمی

 درمانی فعلی با داروهای پسیکواکتیو

(Psycho Active) انجام می دهند.

 

شعور و اندیشه با مولکول های شیمیایی و غیرآن در بدن دوروی یک سکه اند بنگرید:

متوجه خطر شدن بعد اندیشه ترس بعد ترشح آدرنالین در تمام بدن و در ادامه فرار

پس اندیشه ترس و واکنش با هم بروز می کنند و

 نمی توان حد فاصلی بین آن دو قائل شد آنچه که در این مورد عمل می کند را ؛انگیزه آنی شعور؛

می نامیم یعنی افکار ما محرک مواد شیمیایی مناسب خود در بدن ما خواهند بود.

بعنوان نمونه بیماری بی اشتهائی ذهنی یا ؛انورکسیا

(Anorexiaموجب ترس از غذا و نفرت از خوردن می شود در این بیماری تصور و شعور انحرافی وجود دارد مثل دختر خانم ها ؛ باید لاغرتر شوم ؛ که چون شبحی بر شعور سراسری بدن مسلط می شود. در مقابل بیماری سیری ناپذیری ؛بولیمیا(Bulimia) که عبارت است از زیاده روی پنهانی که مبتلایان به آن اغلب مقادیر زیادی شامل 2000 تا 50/000 کالری غذا را در هر نشست خورده و سپس قی می کنند که باعث فشار شدیدی بر دستگاه گوارش و همه بدن می شود شبحی است از تصور و شعور انحرافی که آن هم تمام شعور سراسری بدن را می گیرد.

 

                                             (ادامه دارد)

 



فراروانشناسی در شاخه سوفرولوژی

هوالرحیم              فصل ششم (قسمت هشتم)

 

سالروز ولادت امام حسن مجتبی (ع)  را به محضر

 آقا امام الزمان(عج) و تمام مسلمین و محبان آن

 حضرت و شما دوستان گرامی تبریک و تهنیت

 عرض می نمایم.

 از طرف دیگر این کمبود نورونها، بوسیله تارهای

 شاخه ای شکل بنام دندریت (Dendrite) که در زبان

 یونانی بمعنی درخت است و سلول های عصبی را به

 هم متصل می سازد جبران می شود که در هر سلول

 بین دوازده هزار دندریت متغیر است. دندریت ها تا سن

 کهولت و در طول تمام مدت زندگی رشد می کنند. در

 مورد دندریت های جدید باید گفت که بافت های تازه را

 سه چیز می آفریند و این مساله یافته ای منفرد و تک افتاده

 هم نیست: عادت به تفکر، فعالیت ذهنی و به یاد آوردن

 اطلاعات گذشته.

 نورون هائی که مغز و دستگاه عصبی مرکزی ما را تشکیل

 می دهند از میان شکاف هائی (Synapses : به محل

 اتصال دونورون گفته می شود.) که محل اتصال دو عصب

 است با یکدیگر سخن می گویند این شکاف ها همان تارهای

 شاخه مانند بسیار کوچک بنام دندریت را که در انتهای هر

سلول عصبی روئیده است از هم جدا می کنند هر فردی دارای

میلیاردها از این سلول می باشد که بین مغز و دستگاه مرکزی

عصبی تقسیم شده اند تقریبا یکصد هزار میلیارد باین مفهوم که

در هر لحظه زمانی تعداد ترکیب های متحمل علاماتی که از

سراسر اتصالات عصبی مغز می جهند از تعداد اتم های 

کائنات شناخته شده افزون تر است.

پس باور کنید درون شما جهانی بزرگ پیچیده شده است.

حال ببینیم این دستگاه زیبا چگونه کار می کند.

محققانی که به تحقیق درباره مغز اشتغال دارند راهی

 یافته اند که یک عکس سه بعدی نظیر هالوگرام از مسیر

اندیشه تهیه کنند بنام ؛ پرتو نگاری مقطعی از انتشار

 پوزیترون ؛ این عکس مراحل اندیشه را به این شکل

 نشان می دهد.

1- مولکول های کربن، گلوکز را با برچسب های رادیو

  ایزوتوپ ها مشخص می کنند.

2- گلوکز بر چسب دار به خون تزریق می شود و چون گلوکز

تنها ماده غذایی مغز است آن را سریع تر از دیگربافتها می خورد.

 3- حالا می توان مولکول های کربن علامت گذاری شده را

در حین مصرف مغز مشخص کرد و باین روش بصورت یک

عکس سه بعدی روی مونیتور ثبت نمود:

مولکول های علامت گذاری شده در حال تفکر مغز

 جابجا می شوند.

مشاهده می شود که هر رویداد در دنیای ذهن مثل خاطره،

درد،... یک الگوی شیمیایی جدید را در مغز نه در یک نقطه

بلکه در چند موضع موجب می شود.

با هر اندیشه، تصویر متفاوتی دیده می شود و اگر بتوان تصویر

تمام قدی تهیه کرد یقین است که به خاطر آبشاری از فرستنده های

نورونی و مولکول های پیام رسان مربوط ، تصویر تمام قد بدن

درهمان لحظه تغییر خواهد کرد.

کاملا دیده می شود که بدن شما تصویری سه بعدی از افکار

شماست در بعد شیمی سلولی، دمای بدم، بار الکتریکی و فشار

خون اما شما اینها را نمی بینید چون شکل ظاهری فیزیکی بدن

بگونه ای شدید تغییر نمی کند.

 

                                             (ادامه دارد)

 



Weblog Themes By Pichak

<< مطالب جدیدتر ........ مطالب قدیمی‌تر >>

لینک های مفید

درباره وبلاگ


محمد رهگذر
این وبلاگ به توصیه استاد عزیز دکتر سید علی اکبر هاشمی جهت استفاده دوستان از نوشته های و تحقیقات ایشان بنا گردید.

بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 158258